نوشته شده توسط : مهران

 داستان

در اوزاکا، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود.

شهرت او به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت.
مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود. 
صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد.
مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.

یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد.
قبل از آن‌که مرد فقیر به پیشخوان برسد، 

صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد!

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.

وقتی مشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید.

صاحب مغازه در پاسخ گفت: 

مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد.
این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.

شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.

داستان


:: موضوعات مرتبط: داستان های فلسفی , داستان های پندآموز , ,
:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 10 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

 

 
سی نصیحت  زرتشت


۱, آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
۲٫ قبل از جواب دادن فکر کن
۳٫ هیچکس را تمسخر مکن
۴٫ نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
۵٫ خود برای خود، زن انتخاب کن
۶٫ به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
۷٫ تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
۸٫ کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
۹٫ از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
۱۰٫ فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
۱۱٫ بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
۱۲٫ سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
۱۳٫ با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
۱۴٫ راستگو باش تا استقامت داشته باشی
۱۵٫ متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
۱۶٫ دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
۱۷٫ معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
۱۸٫ دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
۱۹٫ مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
۲۰٫ سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
۲۱٫ روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
۲۲٫ هرگز ترشرو و بدخو مباش
۲۳٫ در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
۲۴٫ اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
۲۵٫ دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
۲۶٫ چالاک باش تا هوشیار باشی
۲۷٫ سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
۲۸٫ اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
۲۹٫ با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
۳۰٫ مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند 


:: موضوعات مرتبط: داستان های فلسفی , داستان های پندآموز , ,
:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 10 شهريور 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد